آمار بازدید
بازدید امروز => 168
باردید دیروز => 120
بازدید هفته => 1166
بازدید ماه => 2504
بازدید سال => 5630
بازدید کل => 42116
کل مطالب => 238
کل نظرات => 232
بیشترین بازدید => 9979
تاریخ بیشترین بازدید : 1395/3/18
امکانات وب
تبلیغات
1- درحال کامل کردن نسخته انگلیسی وبلاگ
2- در حال آماده کردن امکان تبلیغ در وبلاگ
3- در حال آماده کردن صفحه ی اصلی
4- فعلآ همه صفحات اجتماعی وبلاگ بسته است (( در این زمینه منتظر اطلاع رسانی بیشتر باشید . ))
5- در حال کامل کردن یک نوشته ویژه برای تیر ماه

به نام خدا

 

داموکلس (به یونانی: Δαμοκλῆς, Damoklē̂s)‏ شخصیتی در حکایت اخلاقی است و اغلب به ماجرای شمشیر داموکلس که متعلق به فرهنگ یونان باستان است اشاره دارد.

شمشیر داموکلس قبل ازاین‌که حدود قرن چهار قبل از میلاد، به داستان‌های اساطیری یونان بپیوندد، در واقع افسانه‌ای با قدمت زیاد است. ریشه و منشاء بعضی حکایات را نمی‌شود دقیقاً مشخص کرد ولی می‌شود گفت این حکایت برمی‌گردد به زمانی که انسان از آن‌جا که “انسان” است و خطاکار، نیاز به “دست بالای دست” را احساس کرده است.

داموکلسی که در تمثیل آمده، درباری خوش زبان و چاپلوسی بوده در دربار جبّاری بنام دیونیزوس دوّم پادشاه سیراکوز در قرن چهارم قبل از میلاد. او ادعا می‌کرد که پادشاه، از نظر قدرت و صلاحیّت ادارهٔ مملکت، واقعاً مردی خوشبخت و موفق است. پادشاه به او (دموکلس) پیشنهاد کرد تا یک‌روز جایشان را باهم عوض کنند. هدف پادشاه این بود که دموکلس بتواند شخصاً این خوشبختی را تجربه کند. شامگاه در دربار مجلس شام و ضیافتی ترتیب دادند. دموکلس درآن مجلس ازاین‌که شاهانه از وی پذیرائی می‌شد احساس رضایت و شعف فراوان می‌کرد.

تنها در لحظات پایان شام و ضیافت بود که دموکلس متوجّه شد شمشیر تیزی درست بالای سرش با تار موئی از دم اسب آویزان است. بلافاصله با دیدن شمشیر، طعم خوش غذا و لذت حضور پسرکان زیبا در دهان و نظرش از بین رفت و بقول معروف آن‌چه خورده بود در دهانش زهرمار شد! وی با دست‌پاچگی از جا برخاست و از پادشاه درخواست کرد به وی اجازه داده شود تا مجلس را ترک کند و در همان حال گفت: هیچ‌وقت آرزو نخواهد کرد چنین خوشبخت باشد.

ارسالی توسط => سینا

[ دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 16:18 ] [ سینا و تینا ]

به نام خدا

تصمیم گرفتم لیست معلم ها , مدیر ها , ناظم ها و ... که برای تحصیل و ورزش من زحمت کشده اند را تهیه کنم . از صمیم قلبم تمامی این افراد را دوست دارم و امید وارم خداوند به تمامی آنان عمری طولانی همراه با سرافرازی و سلامتی عطا کند . 

                    

کلاس مدرسه معلم مدیر ناظم سایرین
مهد کودک مهد الغدیر

خاله نیلوفر*1

&&

&& && &&
آمادگی مدرسه غیر انتفاهی فرهنگ خانم عمرانی آقای پورشریفی آقای شفیعی خانم شعبانی -معلم قرآن - معلم زبان - معلم کامپیوتر
اول مدرسه غیر انتفاهی فرهنگ*2 خانم کاردوانی آقای  پورشریفی آقای شفیعی خانم شعبانی -معلم قرآن - معلم زبان - معلم کامپیوتر
دوم شهید رویگری*3 خانم عقیلی آقای بهرامی آقای شفیعی آقای فرامرزی (( معاون پرورشی )) و تمیزکار مدرسه*
سوم شهید رویگری آقای سامع آقای کاظمی آقای شفیعی آقای فرامرزی (( معاون پرورشی )) و تمیزکار مدرسه
چهارم شهید رویگری آقای زنگنه آقای کاظمی آقای کیانی آقای فرامرزی (( معاون پرورشی )) و تمیزکار مدرسه
پنجم شهید رویگری آقای قائدامینی آقای کاظمی آقای کیانی آقای فرامرزی (( معاون پرورشی )) و تمیزکار مدرسه

علامت && به معنای فراموشی نام افراد است (( متاسفانه ))

*1 = مهد کودک که بودم خاله نیلوفر مرخصی زایمان گرفتند و به جای ایشوم معلم دیگری برای آموزش ما آمدند

*2 = من فقط 2 سال توی مدرسه غیر انتفاهی فرهنگ درس خواندم . دلیل رفتن من از آن مدرسه این بود که مدرسه ما اول به حوضه تبدیل شد و بعد از مدتی به پارکینک تغییر کاربری داد . الآن هم نصفش حوضه هست و نصف دیگش پاکینک.

*3 = مدرشه شهید رویگری در ابتدا شیخ بهایی نام داشت که پس از مدتی به نام شهید رویگری تغییر نام داد .

همچنین باید از افرد زیر تشکر کنم که برای من زحمات بسیاری کشیدند و باید معذرت خواهی کنم چون یادم نیست این عزیزان عالیقدر معلم کدام درس و پایه بودند . باید من را ببخشند : 1- خانم/آقا بحرینی 2-خانم پری رخ خسروی 3- خانم/آقا رجبی راد . و....

لطفآ برای خواندن ادامه لیست معلم ها به ادامه مطلب مراجعه کنید .

ارسالی توسط => سینا


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:15 ] [ سینا و تینا ]

                                  به نام خدا

حالا نوبت دومین داستان زندگی رستم دستان است . ما هر هفته یک داستان را برای شما به ارمغان خواهیم آورد . منتظر داستان های بعدی این پهلوان باشید .

برای خواندن داستان روی ادامه متن کلیک کنید.

                         ارسالی توسط => سینا


ادامه مطلب
[ سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, ] [ 12:8 ] [ سینا و تینا ]

                              به نام خدا

گفتنی است که قبل از شروع داستان بگویم که رستم دستان پلوانی حقیقی بوده اما همانطور که در خوده شاهنامه هم میخوانیم فردوسی او را به شخصیتی بزرگ و افسانه ای تبدیل کرده . البته رستم به راستی قدرتی خارق العاده داشته است .

برای خواندن داستان زندگی رستم دستان به ادامه مطلب بروید .

                     ارسالی توسط => سینا


ادامه مطلب
[ جمعه 5 بهمن 1391برچسب:, ] [ 23:52 ] [ سینا و تینا ]

                               به نام خدا

هفتم آبان روزی که با نام روز جهانی گراميداشت کوروش بزرگ  گزينش شده است، چرا که ٢هزا و ٥٠٠ سال پیش در چنین روزی، کوروش بزرگ به بابل اندر شد و فرمان بشر دوستانه‌اش را صادر کرد. فرمانی که در آن‌، همه‌ي انسان‌ها برابرند و در خور احترام. در اين فرمان آمده بود كه مردمان در گزينش دین و آیینشان آزادند. كوروش گفته بود كه همه در امان هستند و از او و سربازانش، ‌گزندي به مردم، به خانه و كاشانه‌شان و به نيايشگاه‌هايشان نخواهد رسيد.
کوروش بنيان‌گذار شاهنشاهي هخامنشیان به عنوان کشورگشایی بزرگ و فرمانرواي بزرگ‌ترین شاهنشاهي آن‌روز جهان، نه از آن روي كه سرزمين‌هاي بسيار به زير فرمانش بودند، بلكه به شوند(:دليل) رفتار بزرگ‌منشانه‌اي كه در برابر شکست‌خوردگان داشت در جهان نامور است. در زیر، سخن برخی ناموران جهان را درباره‌ی کوروش بزرگ آورده‌ايم:البته ادامه مطلب را باید در ادامه مطلب بخوانید.

                      ارسالی توسط => سینا

 

 


ادامه مطلب
[ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:59 ] [ سینا و تینا ]

به نام خدا

                                        
  

نام => فیروز

نام خانوادگی => نادری

سال تولد به میلادی=> 1946

سال تولد به خورشیدی => 1325

برای خواندن ادامه مطلب , به ادامه مطلب بروید .

ارسالی توسط => سینا


ادامه مطلب

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

10 نوشته برتر