داموکلس
آمار بازدید
بازدید امروز => 13
باردید دیروز => 0
بازدید هفته => 22
بازدید ماه => 1987
بازدید سال => 3099
بازدید کل => 39585
کل مطالب => 238
کل نظرات => 232
بیشترین بازدید => 9979
تاریخ بیشترین بازدید : 1395/3/18
امکانات وب
تبلیغات
1- درحال کامل کردن نسخته انگلیسی وبلاگ
2- در حال آماده کردن امکان تبلیغ در وبلاگ
3- در حال آماده کردن صفحه ی اصلی
4- فعلآ همه صفحات اجتماعی وبلاگ بسته است (( در این زمینه منتظر اطلاع رسانی بیشتر باشید . ))
5- در حال کامل کردن یک نوشته ویژه برای تیر ماه

به نام خدا

 

داموکلس (به یونانی: Δαμοκλῆς, Damoklē̂s)‏ شخصیتی در حکایت اخلاقی است و اغلب به ماجرای شمشیر داموکلس که متعلق به فرهنگ یونان باستان است اشاره دارد.

شمشیر داموکلس قبل ازاین‌که حدود قرن چهار قبل از میلاد، به داستان‌های اساطیری یونان بپیوندد، در واقع افسانه‌ای با قدمت زیاد است. ریشه و منشاء بعضی حکایات را نمی‌شود دقیقاً مشخص کرد ولی می‌شود گفت این حکایت برمی‌گردد به زمانی که انسان از آن‌جا که “انسان” است و خطاکار، نیاز به “دست بالای دست” را احساس کرده است.

داموکلسی که در تمثیل آمده، درباری خوش زبان و چاپلوسی بوده در دربار جبّاری بنام دیونیزوس دوّم پادشاه سیراکوز در قرن چهارم قبل از میلاد. او ادعا می‌کرد که پادشاه، از نظر قدرت و صلاحیّت ادارهٔ مملکت، واقعاً مردی خوشبخت و موفق است. پادشاه به او (دموکلس) پیشنهاد کرد تا یک‌روز جایشان را باهم عوض کنند. هدف پادشاه این بود که دموکلس بتواند شخصاً این خوشبختی را تجربه کند. شامگاه در دربار مجلس شام و ضیافتی ترتیب دادند. دموکلس درآن مجلس ازاین‌که شاهانه از وی پذیرائی می‌شد احساس رضایت و شعف فراوان می‌کرد.

تنها در لحظات پایان شام و ضیافت بود که دموکلس متوجّه شد شمشیر تیزی درست بالای سرش با تار موئی از دم اسب آویزان است. بلافاصله با دیدن شمشیر، طعم خوش غذا و لذت حضور پسرکان زیبا در دهان و نظرش از بین رفت و بقول معروف آن‌چه خورده بود در دهانش زهرمار شد! وی با دست‌پاچگی از جا برخاست و از پادشاه درخواست کرد به وی اجازه داده شود تا مجلس را ترک کند و در همان حال گفت: هیچ‌وقت آرزو نخواهد کرد چنین خوشبخت باشد.

ارسالی توسط => سینا



[ دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 16:18 ] [ سینا و تینا ]

10 نوشته برتر